دبیرستان نمونه دین و دانش لردگان _ شورای دانش آموزی

الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم

دبیرستان نمونه دین و دانش لردگان _ شورای دانش آموزی

الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم

دبیرستان نمونه دین و دانش لردگان _ شورای دانش آموزی

وبلاگ فرهنگی و هنری و اطلاع رسانی شورای
دانش آموزی دبیرستان نمونه دین و دانش لردگان
استان چهارمحال و بختیاری
نویسنده: مرتضی غیاثی

بایگانی
پیوندها

۴ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

به بسم الله می‌خوانم خدا را
زمشتی خاک آدم ساخت مارا

موسم مهر است و آسمان به نسیم پاییزی اش آستان مدرسه را آذین بسته است،می گویند:«پاییزبهاری ست که عاشق شده است»، شاید شور مدرسه ،عشق را در دامان پاییز گذارده باشد.
صدای پای بچه ها در هیاهوی آمیخته با آرامش، سکوت مدرسه را می شکند،وقت جاری شدن کلام است ،  مهرماه،فرصتی است برای یک آغاز شیرین...یا آغازیست برای رسیدن به پایانی شیرین تر.
اینجا مدرسه است،وصدای تعلیم  با ترنم تربیت خوش است...آری ،این صدای دلنشین، بیشتر از هر سکوتی،دل و جان را به آرامش می کشاند.
امااندکی درنگ،یادمان باشد ،این روزها  آمیخته است با رنگ و بوی ماندگاری به نام« دفاع مقدس»، که یاد آور جوانمردی بزرگ مردان میدان مقاومت و ایثاراست ... چه مبارک تقارنی است ،شاید این تقارن می خواهد بگوید که آرامش این روزهایمان در نقطه نقطه ی این مرز پر گهر را مدیون و مرهون خون به ناحق ریخته همان بزرگ مردانیم.شاید این تقارن می خواهد بگوید، این بار نوبت توست تا در سنگری دیگر به پاسداشت راه و مرامشان به تلاش بنشینی.

مهرماه پاییزی این بار بوی اربعین می دهد ،من فرزند ایرانم، مسلمانم،رهرو مکتب حسینم....آماده ام تا در این سرای مقدس ،وجودم را از  شهد نوشین علم و اخلاق سیراب کنم.
من فرزند ایرانم، در این مهر شور انگیز با عزمی بلند، برای اقتدار میهنم گام خواهم برداشت و برای رسیدن به قله های افتخار ، تعلیمم را با شور حسینی خواهم آمیخت .
«الهی با خاطری خسته از اغیار و به فضل تو امیدوار دست از غیر تو شسته و در انتظاررحمتت نشسته ام , بدهی کریمی,ندهی حکیمی,بخوانی شاکرم,برانی صابرم ,الهی یا ارحم الراحمین بهترینها را برایمان مقدر فرما».

      

 

  • مرتضی غیاثی

اربعین نزدیک است...

اربعـین آمد و اشــکم ز بصر مـی آید          گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست      کــز اسیــران ره شام خبر می آید

 

درنگ کن

شعری برایت خواهم گفت، امیر قافله نور!

درنگ کن.

از این شهر که بگذری، بی زخم نخواهی ماند. فدای دل شکستگی هایت شعری برای دل شکسته ات خواهم گفت.

زخم های توست که آیینه روشن فردا می شود.

حاجی حج تمام نکرده! «لبیک، لبیکِ» تو باشد برای سرزمین کربلا.

طواف تو باشد آنجا که به گِرد خیمه طفلان می چرخی و خار از سر راهشان برمی داری.

از سخاوت زمزم سیراب شو؛ فرات، برایت زمزم نمی شود.

صدیقه سلیمانی

 

  • مرتضی غیاثی

  • مرتضی غیاثی

برگزیدگان

۰۷
شهریور

  • مرتضی غیاثی