برای مادر
فرصت کم بود
وآیه های زیادی برای نزول؛
خداوند ، مادر را آفرید
قلمم راست بایست!
واژه ها ...گوش به فرمان قلم!
همگی نظم بگیرید
مودب باشید!
صاحب شعر عزیزی است به نام «مادر»
امشب از شعر پرم،کو قلم و دفتر من؟!
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
تک و تنها و غریبم!
تو کجایی مادر...؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما مادر...
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
مادر ای یاد تو آرامش من...!
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
جانِ من زود بیا
بغلم کن مادر...!
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
گفته بودی:پسرم!عاشق اشعار تو ام
ای به قربان تو فرزند...
بیا دلتنگم
آنقَدَر شعر برای تو بخوانم که نگو...
مادرم...مادر خوبم
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
تو که باشی مادر!
دست و دلباز ترین شاعر این منطقه ام
آنقَدَر واژه به پای تو بریزم که نگو...
گرچه از دور ولی،دست تو را میبوسم
نه شعار است ،نه حرف!
آنقَدَر خاک کف پای تو هستم که نگو...
شعر از محمد رضا نظری(برگرفته ازوبلاگ شعر ناب)
سلام.
الوعده وفا.
آقای قیاسی وقتش شد به قولتون وفا کنید.......
قرار شده بو که عکس از کلاسا بگیرین بزارین.........
لطف کنید از هر کلاس چند تا بگیرین......ممنون میشم......
.
.
.
.
.
خداوندا!!!!
این عزت مارا بس که بنده تو باشیم و این افتخار مارا بس که تو پروردگار ما باشی
تو آنچنانی که ما خواهیم مارا هم چنان کن که تو خواهی .....
.
..
.
.
.
میگن هرکی با هرکی دوس بشه مثه دوستش میشه....
چه خوبه با خدا دوست شد.....
آروز و دعا میکنم خداوند دوست شما باشد......